پیروزیهای مقاومت، بشارت پیروزی ملت بحرین است / گفتوگو با معارض سرشناس حکومت آلخلیفه در سالگرد انقلاب ۱۴ فوریه
تاریخ انتشار: ۲۵ بهمن ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۷۴۹۸۵۸
امروز ۲۵ بهمن مصادف با ۱۴ فوریه، سالگرد انقلاب بحرین است. ۱۳ سال پیش در چنین روزی مردم این جزیره کوچک در حرکتی بزرگ علیه ظلم، ستم و بی عدالتی رژیم آل خلیفه به پا خواسته و خواهان آزادی، برقراری عدالت و رفع تبعیض و روی کار آمدن نظامی منتخب در کشورشان شدند.
انقلاب مروارید (ثورة اللؤلؤ) از جنبش های مردمی در جریان بیداری اسلامی است و به دلیل داشتن فرهنگ شیعی، مشابه انقلاب اسلامی ایران بشدت مورد توجه قرار گرفت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اما حاکمان بحرین که میزبان ناوگان پنجم، یکی از بزرگترین پایگاههای دریایی ایالات متحده در جهان می باشند، به پشتوانه غرب این روزها پا را از حد فراتر گذاشته و حتی در موضوع فلسطین دوشادوش رژیم صهیونیستی در تحریم مردم غزه و همچنین مشارکت در ائتلاف ضد انصارالله یمن مشارکت فعالی دارد. سیاست کاملا وابسته با اعتراضات گسترده داخلی مواجه شده و اینکه چه در انتظار جزیره تحت لوای آل خلیفه با این رویکرد غلط قرار دارد پرسشی مهم است. همچنین آگاهی از وضعیت انقلاب بحرین که می توان آن را به آتش زیر خاکستر تشبیه کرد نیز جای خود را دارد. سالگرد انقلاب ۱۴ فوریه فرصتی در اختیار ما گذاشت تا به سراغ دکتر «راشد الراشد» از معارضان سرشناس و سران جنبش مقاومت بحرین رفته و اوضاع جزیره را به بحث بگذاریم.
بیش از یک دهه از انقلاب ۱۴ فوریه می گذرد. اوضاع درونی بحرین را چگونه ارزیابی می کنید؟
با گذشت ۱۳ سال از انقلاب مردمی و تاریخی و بی سابقه و با وجود تمام رخ دادهایی که در طول این سال ها در منطقه به وقوع پیوست مثل تجاوز به یمن و تحولات در فلسطین اشغالی و... همچنان ملت بحرین بر خواسته های مشروع خود پافشاری می کند و در تجمع ها و راهپیمایی ها در قبال مسائل مختلف نقش آفرینی می کند؛ مانند راهپیمایی هایی که در حمایت از عملیات طوفان الاقصی و همچنین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی مردم ایران در بحرین برگزار شد. با وجود برخوردهای شدید رژیم آل خلیفه و دستگیری هایی که انجام می شود راهپیمایی هایی هم در مخالفت با عادیسازی روابط بحرین با رژیمصهیونیستی برگزار شده است. اراده ملت همچنان پابرجاست و رهبران دینی و سیاسی هم چه درون زندان و چه بیرون از آن با وجود شرایط سخت همچنان بر خواستههای ملت بحرین برای ایجاد تغییر ایستاده اند.
بحرین نسبت به چند سال پیش آرام تر به نظر می رسد و به همین دلیل برخی فکر می کنند که مردم این کشور از انقلاب خود عقب نشینی کرده اند. اینگونه هست؟
برگزاری راهپیمایی به مناسبت های مختلف این مسئله را رد می کند. مردم از اصول خود عقب ننشسته اند. خواسته های ملت واضح است همانطور که در راهپیمایی ها آن را فریاد می زنند یعنی در تمام مناطق بحرین، تمام اقشار مردم در تظاهرات شرکت می کنند و عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی را رد می کنند، اخراج سفیر و تعطیلی سفارت این رژیم در بحرین را مطالبه می کنند. همچنین در تظاهرات و راهپیمایی های مردم خواسته خود مبنی بر پایان دیکتاتوری و تغییر نظام سیاسی را فریاد می زنند مانند همین چند روز پیش که مردم شعار می دادند : «یسقط حمد» و این در شرایطی است که مردم شهید می دهند و بسیاری در زندان ها هستند. این خواسته ها در بیانیه ها و موضع گیری های معارضین سیاسی هم به وضوح دیده می شود.
درباره نوع رابطه حکومت با علمای شیعه نظر شما چیست؟ بسیاری از علما از جمله شیخ عیسی قاسم در تبعید هستند و بسیاری در زندان. این نوع مواجه چه سرانجامی برای آل خلیفه خواهد داشت؟
طبیعی است که نظام ال خلیفه در بحرین از سوی ایالات متحده آمریکا که رأس شرارت در عالم است و همچنین نیروهای «سپر جزیره» حمایت می شود. آن ها به آل خلیفه چراغ سبز نشان می دهند تا برای پایان دادن به تظاهرات و مطالبات مردم، به زور و وحشیگری متوسل شود، مردم و روحانیون را بازداشت کند و بکشد. با این وجود مردم بحرین و رهبران و معارضین سیاسی با تمام گرایش های دینی و ملی همچنان مسیر خود را ادامه می دهند و این نشانگر شجاعت آن ها در بیان خواسته هایشان برای ایفای حقوق سیاسی و برقراری عدالت است. در این میان هیچ کدام از جریان های معارض نظری غیر از تغییر اساسی سیاسی برای تحقق عدالت در بحرین ندارند.
منامه یکی دو سالی می شود به سمت عادی سازی روابط رفته و در تحولات اخیر غزه هم به نوعی از رژیم صهیونیستی پشتیبانی کرده است. این سیاست حکومت چگونه قابل تعریف است؟
ترس و ناتوانی رژیم و نداشتن مقبولیت در میان مردم و همچنین استقلال و اقتدار در حاکمیت با توجه به دخالت های قدرت های جهانی، سعودی و امارات سبب شده است تا مرتکب خطاهای راهبردی بزرگی شود؛ از جمله افتادن در ورطه جنگ هایی بزرگتر از قدرت آل خلیفه که تحمل نتایج ان را ندارد. این ماجراجویی ها برای مشارکت در تجاوز به یمن، سوریه، عراق و مشارکت در ائتلاف آمریکا و انگلیس برای حمله به یمن در ماجرای بستن دریای سرخ و باب المندب قابل مشاهده است. این خطاهای راهبردی آل خلیفه را در خطری می اندازد که تحمل آن را ندارد و ملت بحرین هم در تظاهرات خود مخالفت خود را با این اقدامات اعلام کرده و گفته است که این تصمیم ها هیچ ارتباطی با ملت بحرین و رهبران و معارضین سیاسی ندارد. همانطور که در ماجرای عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی مخالفت خود را اعلام کرده است. موضوع گیری های رژیم آل خلیفه همسو با رژیم صهیونیستی در تحولات فلسطین و عملیات طوفان الاقصی به هیچ عنوان خواسته ملت بحرین نیست و در نهایت آل خلیفه بهای این ماجراجویی ها را خواهد پرداخت.
مشارکت آل خلیفه در ائتلاف ضد انصارالله یمن به چه معنایی است؟
روش ایالات متحده آمریکا که دائما می خواهد تمام مشکلات را با توسل به زور و قدرت نظامی حل کند، دیگر پاسخ نمی دهد و مقاومت مردم منطقه را برانگیخته است و مشارکت آل خلیفه در این ائتلاف که حتی دولت های اروپایی و دولت های بزرگ منطقه هم با آن همراهی نکردند نشان می دهد که آل خلیفه از خود اختیاری ندارد و همراهی اش با آمریکا و انگلیس تنها راه حفظ حکومتش در بحرین است. در نهایت هم غربی ها آل خلیفه را تنها خواهند گذاشت تا به تنهایی تاوان مواضعش را بپردازد.
با توجه به رویکرد آل خلیفه آینده حاکمان بحرین را چگونه می بینید؟ به عبرات دیگر بحرین به کدام سو می رود؟
این روزها خبرهای خوبی می شنویم از پیروزی های انصارالله در یمن و قطعا آل خلیفه باید هزینه اقداماتش را پرداخت کند چرا که فقط از تجاوز به یمن حمایت نکرده است بلکه از طریق اعزام هواپیماهای جنگنده و نیروهای نظامی به یمن در این تجاوز مشارکت کرده است. آل خلیفه باید به فکر زمانی باشد که معرکه به پایان می رسد و مقاومت به صورت نهایی پیروز می شود.
پیروزیهایی که در یمن، در فلسطین، در عراق و در سوریه به دست آمده و پروژه غربی برای تسلط بر منطقه را به شکست کشانده، بشارت پیروزی مقاومت و نویدبخش ملت بحرین است که پیروزی از آن ملت هاست، نه نظام های سیاسی که گوش به فرمان استکبار جهانی هستند و آل خلیفه بزرگترین زیان دیده خواهد بود. مردم بحرین انتخاب کرده است تا در مسیر کرامت و آزادی احقاق حقوقش حرکت کند و به تغییر و پیروزی و تحقق اهداف انقلابش بسیار امیدوار است و پیروزی نهایی را متعلق به ملت های منطقه می دادند.
سید حسین حسینیمنبع: قدس آنلاین
کلیدواژه: ائتلاف انقلاب ۱۴ فوریه رژیم آل خلیفه بحرین رژیم صهیونیستی عادی سازی روابط راهپیمایی ها ملت بحرین خواسته ها ۱۴ فوریه آل خلیفه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۷۴۹۸۵۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مناظرهای در مورد حجاب
به گزارش «تابناک»، عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت: سایت «مدرسه آزاد» گفتوگوی به نسبت مفصلی را میان دکتر محسن برهانی و دبیر سابق «ستاد امر به معروف و نهی از منکر» انجام داده که با دیدن آن متوجه میشویم، چگونه سرنوشت یک جامعه و مردم به ذهنیتهای سادهانگارانه گره خورده است. ذهنیتهایی که نه آشنایی کافی با فقه و کلام دارد و نه بهرهای از حقوق و جامعهشناسی برده است و نه حتی چارچوب عملی قابل اجرا و موثری دارد.
اینکه در پس ذهن حکومت در موضوع حجاب چه میگذرد، روشن نیست. حداقل برای بنده روشن نیست، چون خیلی کلی و کلان فقط به ضرورت فقهی و قانونی آن اشاره میشود. ولی اگر سخنان رییس ستاد مزبور را موضع رسمی تلقی کنیم در این صورت، آقای دکتر برهانی به دلیل آشنایی و تسلط بر هر دو حوزه فقه و حقوق به خوبی نشان میدهد که ادعاهای طرف مقابل به کلی نادرست است. ضمنا توجه کنیم که طرف مقابل رییس ستاد مهمترین نهاد رسمی برای ترویج حجاب و مقابله با بیحجابی است، بنابراین باید قویترین فرد حکومت در توجیه و دفاع از حجاب باشد ولی تعجب از این رو بود که اصولا ایشان چگونه پذیرفته که در چنین گفتوگویی شرکت کند. کافی است به حدود ۳۰۰۰ نظری که فقط طی دو روز در زیر فیلم این مناظره گذاشته شده است، نگاهی بیندازند تا ببینند آنگونه دفاع کردن از حجاب و خدا و حکومت اسلامی دقیقا تایید تحلیل آقای برهانی است که نه تنها موجب تقویت حجاب نمیشود، سهل است که منجر به بدبینی بیشتر مردم از ارزشهای اسلامی و حکومتی نیز میشود. در واقع باید توصیه کرد که همه دستاندرکاران حکومت این مناظره را ببینند. اگر واقعا کفه گفتوگو را به سود دبیر سابق ستاد امر به معروف و نهی از منکر دیدند خب این را رسما اعلام دارند تا همه متوجه شوند مبنا و منطق قانوننویسی و سیاستگذاری در ایران چیست و دیگر بحث را ادامه ندهند. ولی اگر معتقدند که استدلالهای مهمتری برای دفاع از سیاستهای جاری در امر حجاب دارند آنها را در گفتوگویی دیگر اظهار کنند.
خوبی گفتوگو در این است که شنونده یکسویه به قاضی نمیرود. نکته بسیار مهمتر در ذهنیت نادرستی است که این افراد از نقش مردم در جمهوری اسلامی دارند که گفتوگو را بلاموضوع میکنند و این خطرناک است. چنین رویکردی در آغاز انقلاب مطلقا جایگاهی نداشت و اصولا هم نمیتوانست با مفهوم انقلاب سازگاری داشته باشد. ولی چگونه شده که ۴۵ سال بعد از انقلاب عدهای به خود جرات میدهند که خود را متولی حقانیت معرفی کرده و برتر از اراده مردم تعریف کنند؟ جالبتر اینکه طرفداران این رویکرد حتی قادر به ارایه یک اندیشه منسجم از آنچه میخواهند انجام دهند، نیستند. نه درکی از تفاوت حق و تکلیف و نه تحلیلی از فلسفه حقوق و جامعهشناسی کیفری دارند. استدلالهای رایجشان در حد روزنامهنگاری دیواری مدارس است. به علاوه شیوه مواجهه با مردم و اقناع آنان باید بر اساس عقلانیت و ادبیات عمومی و سخنان دقیق و مبتنی بر آمار و منطق علمی باشد. اینکه کسانی خود را دانا به دستورات خدا دانسته و از این منظر بخواهند به مردم امر و نهی کنند، جوابگوی نسل جدید نیست. این استدلالهای درون دینی شاید برای گروههای حوزوی مناسب باشد. برای مقابله با بیحجابی همه اصول و قواعد شرعی، حقوقی، سیاسی و نیز اجرایی و انتظامی را دچار اختلال جدی میکنند تا این پدیده رخ ندهد در حالی که اندکی تامل نشان میدهد که احتمال چندانی برای تحقق این هدف، نه تنها وجود ندارد، بلکه بسیار پرهزینه خواهد بود. عجیبتر اینکه قرار دادن پلیس و دستگاه قضایی جلوی مردم و به میدان آوردن تمام توان حکومت برای مقابله با امری اجتماعی که ماهیت آن مجرمانه نباشد، قابل فهم و دفاع نیست و همه این نیروها را مستهلک و اتفاقا مردم و زنان را بیشتر عصبانی و منزجر میکند. ادامه رسیدگی به طرح حجاب با گفتوگوهای غیرشفاف گویای واقعیت است. چرا شورای نگهبان چنین وضعیتی را میپذیرد و مذاکرات با تعدادی از دستاندرکاران طرح درباره جزییات این قانون را شفاف نمیکند؟ چرا باید موضوعی را جرمانگاری کرد در حالی که مردم نه تنها از آن حمایت نمیکنند، بلکه از زنان و دخترانی که مورد هجوم واقع میشوند، حمایت میکنند؟
مردم باید از اجرای قانون توسط نیروی انتظامی یا هر نهاد دیگر استقبال کنند ولی این چه قانونی است که امام جمعه قم میگوید: از نیروی انتظامی و همه کسانی که زخم زبانها را به جان خریدند، تشکر میکنیم یا فرمانده انتظامی بگوید: «هیچ ارادهای، تهمتی، افترایی، هیچ سرزنشی و شماتتی ما را از این راه پر فیضی که حضرت حق در برابرمان قرار داده به عقب نخواهد راند.» مگر قرار است در مواجهه با جرم کسی را سرزنش کنند؟ پس آنچه که با آن مقابله میشود حداقل از نظر مردم جرم نیست.